سخنان آرتور شوپنهاور-سری دوم
سخنان آرتور شوپنهاور
همه جا سادگي و بي ريايي جذاب است و تزوير نفرت انگيز.
((آرتور شوپنهاور))
==================
همه نويسندگان بزرگ مي كوشند افكارشان را به حد ممكن خالصانه، قاطعانه، واضح و به ايجاز بيان كنند.
((آرتور شوپنهاور))
===================
نويسنده بايد حرفي براي گفتن داشته باشد. آه! البته منظور حرفهاي زياد است.
((آرتور شوپنهاور))
====================
بسيار روشن است كه همه ي نويسندگان مايلند اين گونه به نظر بيايند كه حرفي براي گفتن دارند، در حالي كه هيچ چيز در چنته ندارند. اين روش را فيلسوفان موذي و دغل دانشگاهي رواج داده اند و هم اكنون در همه جا به چشم مي خورد.
((آرتور شوپنهاور))
==================
زندگي پرسش دشواري است، من ترجيح مي دهم آن را صرف تامل بر خودش كنم.
((آرتور شوپنهاور))
==================
اراده حيات مطلقاً و در هر زمان خواهان زندگي است.
((آرتور شوپنهاور))
====================
انكار اراده حيات تنها با روا داشتن خشونتي دردآور بر خويش مقدور مي گردد.
((آرتور شوپنهاور))
====================
ما به طور يقين براي پرداخت باج تولد و مرگ زندگي مي كنيم و از همه ي لذتها و رنجهاي زندگي بهره مند مي شويم و هيچ يك نيز نمي توانند ما را رهايي بخشند.
((آرتور شوپنهاور))
=====================
وحشت مرگ كه ما را با وجود اينهمه درد، سخت به زندگي چسبانده، براستي موهوم و غير واقعي است.
((آرتور شوپنهاور))
======================
آن عملي كه اراده حيات به واسطه ي آن خود را اثبات مي كند و انسان به هستي مي آيد، عملي است كه همه در ژرفناي وجودشان از آن شرم دارند و به دقت بر آن سرپوش مي گذارند.
((آرتور شوپنهاور))
ادامه مطلب